۱۳۹۱ اسفند ۵, شنبه

آیا سکوت ما در مقابل آنچه که امروز بر مهدی خزعلی میگذرد ،مجوزی برای جلو آمدن ج. ا در فردا نیست ؟ سکوت چرا ؟

روزی  در سایت دکتر خزعلی شعری  از دختر دکتر خزعلی خواندم که گله کرده بود که وقتی پدرش گرفتار زندان جمهوری اسلامی گردید هیچ عکس العملی از هیچکس و هیچ گروهی انجام نشده است . 
دیروز عکسی از آنها دیدم که چه غریبانه در کناز زندان اوین تحصن کرده بودند و هیچ کس به یاری آنها نشتافت تا حتی تسلی بخش دل آنها باشد . با خود اندیشیدم که چرا ؟. آیا با هر سکوت در مقابل چنین بی قانونی هایی جمهوری اسلامی قدمی به جلو بر نمی دارد . تا روزی نوبت خود ما باشد . شخصا از روی فرزندان خزعلی خجالت زده هستم . 

شعر زهرا خزعلی :

پدرم وقتی مرد، پاسبان ها همه شاعر بودند(سهراب سپهری)
خوش به حالت سهراب

پدرت وقتی مرد


پاسبان ها،


همه شاعر بودند!


پدرم وقتی رفت


شاعرها ،


همه ساکت بودند


نه صدایی


نه ندایی


نه نوایی!

هیچ کس حرف نزد


من و خواهر


تنها


مویه می کردیم و


جز برادر


هیچ کس یار نبود


پشت و پناه همگ
ی

مادر بود

پدرم تنها رفت


گر چه او دربند استشیر ، شیر است


گر چه در بند بود


شعر من در پاسخ به شعر زهرا خزعلی  

خواهر من زهرا

توکه همنام جگر گوشه احمد هستی

پدرت وقتی رفت
دل من از غم هجران بگرفت
چشم من را همه چون ابر بهاران دیدند
و نگاهم همه یک کوه پر از آتش شد
و به همراه غمت چون یک مشت
گره از بهر دهان و سر هر ناکس شد
خواهر من زهرا
پدرت وقتی رفت چشم ما تا ته انصاف گریست
و نهادی که  سراسر نفراتش همه از مردم بود
جملگی  یکسره در ماتم شد  
خواهر من زهرا
ما همه پیروزیم
چونکه حتما همه ی حق و صداقت  با ماست .

۱۳۹۱ بهمن ۱۷, سه‌شنبه

آیا پرونده تقلب در انتخابات سال 88 نیز برای تهدید رهبر زیر بغل احمدی نژاد قرار دارد ؟



با توجه به اینکه  احمدی نژاد برای  محافظت از خود و یارانش نیاز به گرفتن آتو از تمامی مخالفان خود دارد تا آنها را تهدید نماید و برای نیل به این هدف حتی گفتگوی  برادر یک مسئول برای او به عنوان یک سند جذابتیت دارد به نظر میرسد که او قطعا از خطاهای بزرگتر توسط افراد برزگ هم چشپوشی نمیکند .یکی از این خطاهای بزرگ که میتواند بعنوان یک پرونده برای تهدید رهبر زیر بغل احمدی نژاد قرار گیرد تقلب در انتخابات 88 می باشد . و برای مبرا کردن خود از این پرونده به راحتی میتواند بگوید در این تقلب شرکت کردم چون به من تکلیف شده بود .لذا این پروند قطعا بخشی از پرونده های وی خواهد بود ولی زمان استفاده از آن نامعلوم است که با توجه به پایان دوره ریاست جمهوری وی و آغاز حمله جبهه مقابل انتشار آن پرونده دور نیست . 

۱۳۹۱ بهمن ۱۵, یکشنبه

حالا که گرگها به جان هم افتاده اند بیایید با حمایت از محمود او را در صحنه جنگ نگه داریم چون با اتمام جنگ نگاه گرگ پیروز دوباره متوجه ما خواهد شد

امروز سعی کردم  از دیدگاه دیگری به مسائل سیاسی مملکت ایران نگاه یبندازم . امروز روزهای گذشته را مرور کردم و دیدیم  که ما برای آزادی ایران به تمام راههای دمکراتیک متوسل شدیم .در انتخابات شرکت کردیم و در آن زمان که رای هایمان دزدیده نشد خاتمی را به ریاست قوه مجریه گماردیم ولی آخر به این نتیجه رسیدم که خاتمی هم بله قربانگوی دیگری  بود و عجیبتر آنکه خود نیز به این امر اذعان میکرد .و در نهایت نا چار او را در دانشگاه هو کردیم که چرا مقابل دیکتاتورها مقاومت نکرده است   در مرحله بعد که رای ها دزدیده شد  سرنوشتمان را دزدان  به گروهای احمق چون احمدی نژاد سپردند و باز هم بازنده ما بودیم . امروز با این حرکت احمدی نژاد به یک تفاوت بین او و خاتمی پی بردم و آن این بود که خاتمی هرگز جرات مخالفت با دیکتاتور بزرگ را نداشت ولی احمقی چون محمود این جسارت را دارد و نتیجه نهایی به این صورت حاصل شد که در مشارکت ما در انتخاب سرنوشت ، در خوشبینانه ترین حالت انتخاب اصلاح طلبی چون خاتمی است که بله قربانگوی کس دیگری است که حتی جرات روبرو شدن با او  را هم ندارد ولی برای خلاصی از دیکتاتور بزرگ باید با اسلحه خوشان به جنگ خودشان برویم و آن حمایت از احمدی نژاد است . آری در جنگی که تمامی راههای مبارزه بسته شده است باید مهره ها را چون شطرنج جابجا نمود . ما تمام راهها را آزموده ایم وقتی احمقی چون محمود بدون هیچگونه پشتوانه مردمی اینگونه ریشه های آنها  را میلرزاند پس اگر پشتوانه مردمی داشته باشد با آنها  چه خواهد کرد و  اینجا بود که با خود گفتم ((شغال بیشه مازندران را .. نگیرد جز سگ مازندرانی)) و در آخر به استحضار عزیزان میرساند صحنه سیاست صحنه جابجایی مهره شطرنج به قصد رسیدن به هدف است نه صحنه احساس در غیر این صورت اولین مخالف  احمدی نژاد اینجانب هست