من شخصا فقط به سرنگونی جمهوری اسلامی فکر میکنم و معتقد
هستم جمهوری اسلام یک حکومت جنایتکار است و باید ننگ بودنش از ایران ما پاک شود ولی
از طرفی معتقد هستم که جنبش سبز، چون در ایران
به وجود آمده و پنجه در پنجه حکومت دارد اگر چه صحبت از اصلاحات میکند ولی این خود
نوعی حرکت بازی شطرنج است و چه بسا اصلاحات
اساسی را هم میتوان به سرنگونی ختم کرد و این جنبش فعلا قادر به عنوان کردن هدفی
به نام براندازی نیست زیرا اگر در حال حاضر
هدفش را سرنگونی اعلام کند بلافاصله توسط حکومت قلع و قمح خواهد شد .و اتفاقا باید
این گونه عمل کند . به نظر من در داخل ایران بودن
و رخ به رخ حکومت ایستادن با هر نامی به مراتب اثر گذار تر
از نشستن در کشورهای غربی و صحبت از براندازی است و این را به راحتی میتوان ازهزینه های پرداخت شده از دو گروه تشخیص داد . و این موضوع را باید با گوشت و پوست و استخوان احساس
کرد . باید باشی و احساس کنی که در داخل کشور بودن اگر برانداز هم باشی باید نقاب
اصلاح طلبی به چهره بزنی تا منجی جانت باشی .این را شخصا تجربه کرده ام کدام
براندازی را سراغ دارید که در داخل کشور باشد و به صورت شناخته شده دم از
براندازی بزند .
سخنم از این مقدمه به دوستانی است که جبهه مبارزه را
تقسیم میکنند و ناخواسته و شاید متعصبانه به انشقاق میپردازند این است که تقسیم
بندی هایی چون سبزالهی و اصلاح طلبی و خارج نشین و داخل نشین و سلطنت طلب و .....
چیزی جز برآورده کردن آرزوی جمهوری اسلامی نیست . اتهام زدن به کسانی که قبلا در
حکومت بوده اند و اکنون جدا شده اند و عدم پذیرش آنان در جمع مخالفان از یک طرف
چراغ قرمزی است به آنان که در حکومت هستند و قصد جدایی دارند و از طرف دیگر ضربه
ای مهلک به اپوزسیون است . پس بیایید با هم از افراط و تقسیم بندی در صف مبارزه
پرهیز کنیم و امروز فقط اتحاد را سرلوحه مبارزه قرار دهیم که قطعا روز انتخاب نوع حکومت امروز نیست .