۱۳۹۲ خرداد ۲, پنجشنبه

جناب رفسنجانی ! این خری که بر بام کرده ای را خود باید پایین بیاوری . (البته اگر راست میگویی )


با جمع بندی تمامی آنچه که در روزهای اخیر بر ایران و سرنوشت انتخابات گذشت  و مسئله مظلومیت رفسنجانی و فرشته جلوه دادن ایشان از یک طرف میگویم تمام آنچه میگذرد سیاست است  و سیاست پدر و مادر نمیشناسد و از طرفی به خود طعه میزنم که ای یار دبستانی ! انسانها می توانند تغییر کنند . در بعضی موارد به گذشته که فکر میکنم میبینم اگر با خود رو راست بوده باشیم در اویل شورش 57 که به جاری انقلاب به ما غالب کردند تمام مردم ایران را جو گرفت و همه اشتباه کردند و آنان که میگویند ما نبودیم دورغگویانی بزرگ هستند .کدام از ما به نسبت سن هایمان در جشنهای 22 بهمن مدرسهایمان را آذین نبستیم و سرود (( دیو چو بیرون رود فرشته درآید )) را سر ندادیم . پس بزرگترها نیز به همین نسبت میتوانند جوگیر شده باشندو باگذشت زمان همانطور که ما میتوانیم اینگونه از انقلابمان پشیمان باشیم دیگران را نیز قابل تغییر بدانیم  فراموش نکنیم که امثال رفسنجانی ها بر موج طنین سرودهای ما سوار شدند و کار را به اینجا رساندند .ولی شجاعت این است که در حال حاضر بگوییم اشتباه کردیم . جناب رفسنجانی هم از این فاعده مستثنی نیست . جناب آقای رفسنجانی این ملت را آنقدر در مصیبت و گرفتاری های اقتصادی غرق کرده اید که دیگر توان هزینه در برابر حکومت را ندارد پس اگر راست میگویید و معتقد هستید که کشور را سپاهیان و دیکتاتورها اداره میکنند باید پیشقدم شوید . نه اینکه کنار بنشینید و نظاره گر باشید . آری شما باید در جلو صف قرار بگیرید و مردم پشت سر شما . چون هم قدرتش را دارید هم امکان پرداخت هزینه اش را و مردمی که رمقی در بدن ندارند حتما پشت سرتان حرکت خواهند کرد . آری جناب رفستجانی کاش بیایید و بگویید که انتخاب خامنه ای بعنوان رهبر از جانب خمینی که توسط شما نقل گردید دروغی بیش نبود . اقای رفسنجانی این خری که بر بام کرده ای را باید خود پایین بیاوری 

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۲, یکشنبه

زخمهای حکومت اکبر بر جامعه ما هنوز خونریزی میکند و ما فکر میکنیم این گرگ با گذشت زمان، بره ای دست آموز شده است و چه ساده لوح است جمعه ما !


آنچه که مسلم است شرکت در انتخابات ریاست جمهوری امری ساده نیست قطعا برای شرکت یا عدم شرکت در آن چهار سال فرصت وجود داشت و در این چهار سال نه شخص اکبر بلکه دهها مشاور ایشان در این مورد به تفکر و تصمیم گیری در این مورد پرداخته اند . پس این سناریو که هنوز تصمیم گیری نشده و باید در این مورد تفکر شود چه در مورد اسفندیار و چه در مورد اکبر نوعی فیلم ترکی است که چنار از کنار تپراک بارها رد شده است ولی به هر دلیلی نتواسته این دو مرغ عاشق به یکدیگر برسند .
و چه جالب است این دو کانیدا مخالف با یک سناریو هماهنگ شده در آخرین لحظه و هماهنگ با یکدیگر جامعه را در انتظار نگاه داشته بودند تا جامعه  را به هیجان در آورده و تنور آنتخابات را داغ کنند . و شما پیدا کنید پرتقال فروش را .
پس فراموش نکنید که این اکبر همان عالیجناب سرخ پوش است با آن وزارت اطلاعات مخوف و تاریکخانه اشباح . این اکبر همان کسی است که منفورترین فرد جامعه در انتخابات مجلس بود که در شیرودی مردم شروع به پاره کردن عکسهایش میکردند . و این سناریوهای سیاسی این جرثومه وحشت است که او را بزک کرده و به ما به عنوان عروس شب رفاف غالب کرده است . و چه جالب که هنوز زخمهای حکومت او بر تن جامعه ما التیام نیافته که دوباره عاشق برق تیغ خنجرش شده ایم . من قبول دارم که انسانها میتوانند تغییر کنند ولی نمیپذیرم گرگ با گذشت زمان به بره تبدیل خواهد شد