آنچه که مسلم است شرکت در
انتخابات ریاست جمهوری امری ساده نیست قطعا برای شرکت یا عدم شرکت در آن چهار سال
فرصت وجود داشت و در این چهار سال نه شخص اکبر بلکه دهها مشاور ایشان در این مورد
به تفکر و تصمیم گیری در این مورد پرداخته اند . پس این سناریو که هنوز تصمیم گیری
نشده و باید در این مورد تفکر شود چه در مورد اسفندیار و چه در مورد اکبر نوعی
فیلم ترکی است که چنار از کنار تپراک بارها رد شده است ولی به هر دلیلی نتواسته
این دو مرغ عاشق به یکدیگر برسند .
و چه جالب است این دو
کانیدا مخالف با یک سناریو هماهنگ شده در آخرین لحظه و هماهنگ با یکدیگر جامعه را
در انتظار نگاه داشته بودند تا جامعه را
به هیجان در آورده و تنور آنتخابات را داغ کنند . و شما پیدا کنید پرتقال فروش را
.
پس فراموش نکنید که این
اکبر همان عالیجناب سرخ پوش است با آن وزارت اطلاعات مخوف و تاریکخانه اشباح . این
اکبر همان کسی است که منفورترین فرد جامعه در انتخابات مجلس بود که در شیرودی مردم
شروع به پاره کردن عکسهایش میکردند . و این سناریوهای سیاسی این جرثومه وحشت است
که او را بزک کرده و به ما به عنوان عروس شب رفاف غالب کرده است . و چه جالب که
هنوز زخمهای حکومت او بر تن جامعه ما التیام نیافته که دوباره عاشق برق تیغ خنجرش
شده ایم . من قبول دارم که انسانها میتوانند تغییر کنند ولی نمیپذیرم گرگ با گذشت
زمان به بره تبدیل خواهد شد