۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۲, یکشنبه

زخمهای حکومت اکبر بر جامعه ما هنوز خونریزی میکند و ما فکر میکنیم این گرگ با گذشت زمان، بره ای دست آموز شده است و چه ساده لوح است جمعه ما !


آنچه که مسلم است شرکت در انتخابات ریاست جمهوری امری ساده نیست قطعا برای شرکت یا عدم شرکت در آن چهار سال فرصت وجود داشت و در این چهار سال نه شخص اکبر بلکه دهها مشاور ایشان در این مورد به تفکر و تصمیم گیری در این مورد پرداخته اند . پس این سناریو که هنوز تصمیم گیری نشده و باید در این مورد تفکر شود چه در مورد اسفندیار و چه در مورد اکبر نوعی فیلم ترکی است که چنار از کنار تپراک بارها رد شده است ولی به هر دلیلی نتواسته این دو مرغ عاشق به یکدیگر برسند .
و چه جالب است این دو کانیدا مخالف با یک سناریو هماهنگ شده در آخرین لحظه و هماهنگ با یکدیگر جامعه را در انتظار نگاه داشته بودند تا جامعه  را به هیجان در آورده و تنور آنتخابات را داغ کنند . و شما پیدا کنید پرتقال فروش را .
پس فراموش نکنید که این اکبر همان عالیجناب سرخ پوش است با آن وزارت اطلاعات مخوف و تاریکخانه اشباح . این اکبر همان کسی است که منفورترین فرد جامعه در انتخابات مجلس بود که در شیرودی مردم شروع به پاره کردن عکسهایش میکردند . و این سناریوهای سیاسی این جرثومه وحشت است که او را بزک کرده و به ما به عنوان عروس شب رفاف غالب کرده است . و چه جالب که هنوز زخمهای حکومت او بر تن جامعه ما التیام نیافته که دوباره عاشق برق تیغ خنجرش شده ایم . من قبول دارم که انسانها میتوانند تغییر کنند ولی نمیپذیرم گرگ با گذشت زمان به بره تبدیل خواهد شد