۱۳۹۱ بهمن ۱۵, یکشنبه

حالا که گرگها به جان هم افتاده اند بیایید با حمایت از محمود او را در صحنه جنگ نگه داریم چون با اتمام جنگ نگاه گرگ پیروز دوباره متوجه ما خواهد شد

امروز سعی کردم  از دیدگاه دیگری به مسائل سیاسی مملکت ایران نگاه یبندازم . امروز روزهای گذشته را مرور کردم و دیدیم  که ما برای آزادی ایران به تمام راههای دمکراتیک متوسل شدیم .در انتخابات شرکت کردیم و در آن زمان که رای هایمان دزدیده نشد خاتمی را به ریاست قوه مجریه گماردیم ولی آخر به این نتیجه رسیدم که خاتمی هم بله قربانگوی دیگری  بود و عجیبتر آنکه خود نیز به این امر اذعان میکرد .و در نهایت نا چار او را در دانشگاه هو کردیم که چرا مقابل دیکتاتورها مقاومت نکرده است   در مرحله بعد که رای ها دزدیده شد  سرنوشتمان را دزدان  به گروهای احمق چون احمدی نژاد سپردند و باز هم بازنده ما بودیم . امروز با این حرکت احمدی نژاد به یک تفاوت بین او و خاتمی پی بردم و آن این بود که خاتمی هرگز جرات مخالفت با دیکتاتور بزرگ را نداشت ولی احمقی چون محمود این جسارت را دارد و نتیجه نهایی به این صورت حاصل شد که در مشارکت ما در انتخاب سرنوشت ، در خوشبینانه ترین حالت انتخاب اصلاح طلبی چون خاتمی است که بله قربانگوی کس دیگری است که حتی جرات روبرو شدن با او  را هم ندارد ولی برای خلاصی از دیکتاتور بزرگ باید با اسلحه خوشان به جنگ خودشان برویم و آن حمایت از احمدی نژاد است . آری در جنگی که تمامی راههای مبارزه بسته شده است باید مهره ها را چون شطرنج جابجا نمود . ما تمام راهها را آزموده ایم وقتی احمقی چون محمود بدون هیچگونه پشتوانه مردمی اینگونه ریشه های آنها  را میلرزاند پس اگر پشتوانه مردمی داشته باشد با آنها  چه خواهد کرد و  اینجا بود که با خود گفتم ((شغال بیشه مازندران را .. نگیرد جز سگ مازندرانی)) و در آخر به استحضار عزیزان میرساند صحنه سیاست صحنه جابجایی مهره شطرنج به قصد رسیدن به هدف است نه صحنه احساس در غیر این صورت اولین مخالف  احمدی نژاد اینجانب هست 

هیچ نظری موجود نیست: