به یاد داریم که در دولت محمد
خاتمی زمانی که صحبت از گران کردن بنزین
از بیست تومان به هشتاد تومان بود عده ای
نماینده های مجلس از یک طرف و برادران ارزشی از طرف دیگر فریاد وا اسلاما سردادند
که ای وای برما مردم ستمدیده این سرزمین
چگونه این تورم فشار اقتصادری را تحمل کنند و نظام اسلامی ما در خطر قرار خواهد گرفت . همه میدانستند که این دفاع از مردم برادران ارزشی و نماینده گان دلال مجلس
حکایت حب علی نبود بلکه از
بغض معاویه چنین فریادی را سردادند . القصه سالهای نه چندان دور، بعد از خاتمی زمانی که احمدی نژاد
بر سر کار آمد و همان
افزایش قیمت را با ضریب هفت برابر
آن انجام داد و تولید و اقتصاد را شخم زد نه تنها از برادران ارزشی و
نماینده های دلال مجلس صدایی بر نخواست
بلکه او را تشویق هم نمودند چون
خود را از آسیبهای آن بری میدیند و خوب میدانستند که این بی نوایان هستند که از
این تورم به نوا خواهند رسید نه آنها . خلاصه اینکه همین ریس جمهور محبوب نرخ دلار را از هشتصد تومان به سه هزارو هشتصد تومان رسانید و باز هم
صدایی نه از رهبر شنید ه شد و نه از آشوب
گران زمان خاتمی . خلاصه خاتمی را با بد و بیراه بدرقه کردیم در حالی که امروزه با کاهش قیمت دلار از سه هزارو
هشتصد تومان تومان به سه هزارو پانصد تومان خوشحالیم . در حالی که فراموش کرده ایم قیمت
واقعی دلارهشتصد تومان است نه سه هزار و
پانصد تومان . النهایه فراموش نکنیم که احمدی نژاد ما را به مرگ (
دلار سه هزارو هشتصد تومان تومان )گرفت تا امروزه به تب (دلار سه هزارو پانصد
تومان )راضی باشیم . و امروز برای کاهش قیمتها هورا بکشیم