۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه

حق السکوت خون ندا و سهراب در جامعه ورزش , کادوی ازدواج وحید طالب لو

گاهی فکر میکنم بعضی از بازیکنان فوتبال که ما سالها برایشان دست زده ایم و آنها را الگوی خود  میدانستیم و برایشان هورا میکشیدیم و گلو پاره میکرده ایم برای ما و طرفدارانشان چقدر ارزش قائلند . آری من  زمانی تمام بازی های استقلال را در سرما و گرما در باد و باران و برف به عشق وحید طالب لو و مجیدی و جباری به آزادی میرفتم . آنها میگفتند همه چیزشان را از ما دارند راست میگویند. گاهی اوقات همه چیزشان از پول ما است و گاهی از خون ما است . آنها گاهی اوقات نداها و سهرابها را میبینند که گلوله در گلو دارند و خون از دهانشان فواره میزند . ولی از قاتل آنها حق السکوت میگیرند تا آن را کابین همسرانشان کنند  شاید هم چاره ای ندارند زیرا میخواهند شب دست خالی به خانه هایشان نروند و لقمه نانی در دست داشته باشند تا جلوی زن و فرزندانشان خجالت زده نشوند . آنها با خود چه فکری میکنند ؟ آیا ما آنها را نمیبینیم ؟ نه آقایان ما شما را میبینیم و بنده بعوان یک استقلالی برای اولین بار به مردان پرسپولیس چون علی کریمی و مهدوی کیا و حسین کعبی افتخار میکنم . آری آقایان آن زمان دیگر گذشته است که سر آبی و قرمز ما را به جان هم می انداختید و از آب گل آلود بنز 300میلیونی میگرفتید . دیگر همه همه چیز را میفهمند . ما دیگر اگر در جبهه مخالف هم آزاد مردی پیدا شود برایش دست میزنیم . آقای مجیدی دیگر گل دربی تو برای من ارزشی ندارد و من دست علی کریمی را میبوسم که از خون ندا را مبیند و به اعتراض بر دست نوار سبز میبندد  .

۲ نظر:

ABI SABZ گفت...

salam, khob neveshti, man ham khanevadegi esteghlali hastam, fagat metonam begam ke moteasef shoodam, in agayan degar eftekhari nadarand, bazi e khoda hafezi ra anjam dadand.

ناشناس گفت...

salam vaghti tasaviro didam kheili motaasef shodam.