۱۳۸۹ آبان ۳۰, یکشنبه

ابراز همدردی یک عضو نهاد مردمی با دختر دکتر خزعلی به زبان شعر

دیروز در سایت دکتر خزعلی شعری  از دختر دکتر خزعلی خواندم که گله کرده بود که وقتی پدرش گرفتار زندان جمهوری اسلامی گردید هیچ عکس العملی از هیچکس و هیچ گروهی انجام نشده است . بنده نیز به زبان شعر شرح حال اعضای گروه نهاد مردمی (http://www.thenewiran.com ) را در هنگام دستگیری دکتر خزعلی را وصف نمودم .
شعر زهرا خزعلی :

پدرم وقتی مرد، پاسبان ها همه شاعر بودند(سهراب سپهری)

خوش به حالت سهراب
پدرت وقتی مرد
پاسبان ها،
همه شاعر بودند!
پدرم وقتی رفت
شاعرها ،
همه ساکت بودند
نه صدایی
نه ندایی
نه نوایی!
هیچ کس حرف نزد
من و خواهر
تنها
مویه می کردیم و
جز برادر
هیچ کس یار نبود
پشت و پناه همگی
مادر بود
پدرم تنها رفت
گر چه او دربند است
شیر ، شیر است
گر چه در بند بود

شعر من در پاسخ به شعر زهرا خزعلی 

خواهر من زهرا
توکه همنام جگر گوشه احمد هستی
پدرت وقتی رفت
دل من از غم هجران بگرفت
چشم من را همه چون ابر بهاران دیدند
و نگاهم همه یک کوه پر از آتش شد
و به همراه غمت چون یک مشت
گره از بهر دهان و سر هر ناکس شد
خواهر من زهرا
پدرت وقتی رفت چشم ما تا ته انصاف گریست
و نهادی که  سراسر نفراتش همه از مردم بود
جملگی  یکسره در ماتم شد  
خواهر من زهرا
ما همه پیروزیم
چونکه حتما همه ی حق و صداقت  با ماست .

تقدیم به زهرای عزیز امیدوارم این شعر تسلی خاطررنج دیده ات  باشد

۲ نظر:

دکتر مهدی خزعلی گفت...

با سلام،
یار دبستانی من
تو تسلی بودی
امروز زهرای من
زینب من
محمد و علی
با شعر تو
تازه می شوند
جان دوباره می گیرند
من و تو
باید زکات قلم
را بپردازیم
اگر چه درویشیم
اما با قلم
بیداد می کنیم و
داد می ستانیم
دکتر مهدی خزعلی

دکتر مهدی خزعلی گفت...

با سلام،
یار دبستانی من
تو تسلی بودی
امروز زهرای من
زینب من
محمد و علی
با شعر تو
تازه می شوند
جان دوباره می گیرند
من و تو
باید زکات قلم
را بپردازیم
اگر چه درویشیم
اما با قلم
بیداد می کنیم و
داد می ستانیم
دکتر مهدی خزعلی